ازدهلیز «فیس بوک» تا رادیوی بی بی سی
محمد یعقوب هادی محمد یعقوب هادی

گفت «شرمنده است» بِلا راست گفت



مقدمه

انسان با طبیعت مبارزه انگیز خود، همیشه در امورحیاتی وزندگانی پیروزی را در ذهنیت خود می پروراند.مفاهیم مبارزه که درترکیب کلمات رسیدن به هدف و مغلوب شدن موانعقابل تفسیر و تعبیرمیباشد اورا اطمینان موفقیت داده نیات واراده او را درمنصه اجرا میگذارد. ، از این جهت وقتی هدف معین و مشخص ، و موانع قابل درک وتشخیص نباشد مبارزهء از مفهوم خالی وتنها در شکل واژه باقی میماند

مبارزه یا عمل برای پیروزی یک مفهوم کلی است. اما این مفهوم کلی در موارد مختلف و متفاوت بر پایه قاعده ها وا سلوب های مرتبط به هدف مورد نظر، پیروزی را پیش بینی میکند. مبارزه سیاسی یکی از این موارد است

تفکرمبارزه سیاسی پیامد انگیزه والهامیست که ما را و جایگاه ما را وآنچه درپیرامون ما و ماحول جایگاه ما میگذرد مورد توجه قرار میدهد. این عطف توجه در باره آنچه واقع شده وآنچه واقع میشود ما را به بازبینی و بازخوانی فرا میخواند که در نتیجه یا با آن می آمیزیم ویا هم بر آن می ستیزیم.

باز بینی وباز خوانی برای ما موقعیت شناسی میکند. در قبال این موقعیت شناسی طرح ها وموضع گیریها عرض وجود میکند. هدف تعین می‌شود وراه رسیدن به هدف مشخص میگردد.

در کاروان سرنوشت سیاسی که نویسنده همسفرآن است از همین گذرگاه ومسیر در موقعیت کنونی رسیده است. در این موقعیت به عنوان توقف گاه بازنگری وآینده نگری سالهای دراز از آنانی که یک عمرسرنوشت سیاسی ما را سمت وسو داده‌اند توقع داشته‌ایم که چشم انداز آنان به گذشته وآینده باید اُفق های قضاوت مشترک را برای سپاهیان آرمانهای حزب بزرگ ما نوید بدهد. اما با دریغ که عدهء از افراد تصادفی در مقام ومسند حزب بزرگ ما به ریش خود ریشخند میزنند وقضاوت های نا بخردانه آنان بیشتر به سود دشمنان اندیشه‌های دموکراتیک، ترقیخواهانه، عدالتخواهانه، دشمنان مردم ومیهن راجرأت میبخشد وبا دستان این افراد تصادفی بروی صفوف سیلی میزنند .

موضوع

در این سالهای دراز که از حصار سرنوشت سیاسی ما برای روزنه های الهام بخش توانمندی وحقیقت بینی روز شماری کردیم. با حفظ اینکه باری چند این دریچه های گشوده شد، که تا هنوز به آن امیدواریم، مگر بصورت کل در این سالها شیوه‌ها و موضعگیریها متفاوت از جانب صلاحیتداران تشکیلاتی در حلقه رهبری حزب بزرگ ما متبارز بوده است. 1 --کسی ازگذشته سیاسی خود وآرمانهای حزب در شرایط تاریخی وقت دفاع نموده ولی در شرایط بار آورده سیاست‌های مسلط جهانی به سمت پتی ها انتنیکی گرایش پیدا کرده خود وحقیقت خود رامیخواهد در این پیوند جستجو کند.2--کسی گذشته سیاسی وآرمانهای سیاسی را در رفتار ها وسلیقه های خود مورد حمایت قرار میدهد.3--کسانی بکلی خاموش اند واز اشتباه کردن میترسند آنان فرصت ساز نیستند و انتظار فرصت استند که چه وقت سر بالا کنند4--کسی خود را از خود و از دیگران پنهان ساخته فقط در حلقات اعتمادی خود ، سیر وسفر دارد. هر چند نا معلوم ، ولی گاهی بی سر وصدا حلقات طرف اعتماد را در برابر کسانی که آنان را حریف خود میداند تحریک میکند. 5-- تنی چند هم هیچ‌کس به جز خودشان را بر حق نمیدانند این کتگوری مخفیانه ومحرمانه در هر مرحله تاریخی خود را قابل چلند ساخته اند. 6-- کسی هم گذشته سیاسی را سرا پا مردود شمرده واز تفکر نا خوانده در وجود خود سخن میگوئید. البته که روی موقف ومواضع 4 کتگوری فوق متناسب با استدلال های مطرح ، برای مشترک ساختن قضاوت ها، فضای بحث های تفاهماتی باز وگشوده است و میتوان به توحید فکری و عملی رسید. ولی با کتگوری 5-6 لشکر صفوف هرگز سر آشتی نخواهد داشت.

در روز های نزدیکتر از همین کتگوری ششم شبح صدای آشنا از طریق صفحات فیس بوک بگوش ما رسید. به پیشواز این صدا رفتیم تا مگر صدای حقیقیء آشنای سپاهیان آرمان حزب ما باشد . به آن صدا گوش خواباندیم خواستیم بلند تر بشنویم. او که سالها از جماعت ما پنهان شده بود با قرار مقدمه ای در صفحه فیس بوک از رادیو بی بی سی سر در آورد. که او پاک و مبرا ازهر دغدغه است. گویا که او را بشنوید دیگران که زبان شان لال شده، هر حقیقت در گویش اوست .

آرزو از مطلب بر گرفتیم، و به انتظار بیهوده‌ تأسف خوردیم . دریچهء که باز شده بود روزنه نبود. بلنداژ تیر زنی به رخ سپاهیان آرمان حزب ما بود او به گناهان خود پی برده واز غرقاب گناهان برای نجات خود فریاد داشت. او! کسی که ده سال تمام فارغ از رسوبات عقلی به بازی سرنوشت دیگران پرداخته ، و اکنون بار دیگر عقل صدر نشینی اش تحریک شده تا برای یک اعتراف دیگر ده سال را برای باز گویی یک مرحله غیر عقلانی دیگر آماده شود

او که گفت «شرمنده است» بلا راست گفت. چرا که گذشته از آنچه که خود شرمنده گی دانسته بعد از آنکه مسند قدرت از دست رفت دیگر در جماعت ما هیچگاه حاضر نشد شرمنده است. هیچ وقت یک سخن برای رفع پراگند گی نگفت شرمنده است. از ما برید شرمنده است. به سوالهای ما پاسخ نداد شرمنده است. حتی در حلقه همفکران خودش یک روز سر نجنبانید شرمنده است و در این سلسله شرمنده گی باز هم شرمنده گی که منبر ناگفتنی های خود را رادیوی بی بی سی انتخاب کرد.

مگرما لشکریان صفوف و سپاهیان آرمان آنچه انجام داده‌ایم شرمنده نیستیم. ما از تعهد خود سر باز نزدیم. گفته بودیم از میان مردم خود مان استیم و میخواهیم مردم ما سعادتمند باشند. گفته بودیم از همین میهن استیم جانفشانی میکنیم که میهن ما پیشرفته شود. ما به دروازه کسی برای جنگیدن نرفتیم بلکه در کنار مردم سپردفاع مردم وکشور مان از مداخلات و تجاوزات انسان دشمنان، ترقی ستیزان وعدالت ستیزان داخلی و خارجی بودیم. بگذار آنانی که در آیینه امروز خود را می‌بینند بر چهره بوقلمونی خود استهزا بیافرینند.

ما شرمنده نیستیم که کسی وشخص غیرعقلانیء در حلقه رهبری ما نفوذ کرده بود. چرا که او خود مسئولیت را پذیرفته و معترف به شرمندگییست که بی استحقاق بالای سرنوشت سیاسی ما حکم رانده است

ما از مبارزه خود شرمنده نیستیم. ما میدانیم درد های ما به حیث باشندگان سرزمین ما ناشی از جفا هایست که بالای ما روا داشته شده است. ما مردمان میهنی (بومی) کشورخود استیم. درد مندان در دیده، و درددیده های سر زمین خود ما استیم . وقتی آرمان‌های ما خواست گاهش سر زمین ماست، پس تفکر ما هم میهنی (بومی) است. هرگاه نسخه دردمندان جهان با نسخه درد مندی ما همخوانی دارد، به خاطر آن است که تظلم ستمگران به حق ستمکشان مشترک است. اگر این درد مشترک نسخه های ما را همگون ساخته تفکر «بومی»ما را منتفی نمیسازد. این در حالیست که تفکر پدیده انحصاری نیست ومیتواند نسخه همگون را توصیه نماید. سخن بومی وغیر بومی از دهان کسی است که اگر بومی بودن را در جغرافیای کشوری در نظر داریم می‌بینیم که حتی نام خود ش با پسوند غیر بومی یدک شده است

باری از زبان این قلم گفته شده که تفکر اندیشه زاست. همان زایشی که این صدر نشین گذشته حزب ما آنرا از یک پهلو رد میکند واز پهلوی دیگر تائید میدارد . اما باز هم متکی به اندیشه، دگرگونی های فکری خود را پشت و پهلو نموده از واژه های دموکراتیک، آزادی خواهانه و عدالت طلبانه سخن میزند وفکر میکند که مکتب جدید فکری به گفته خود«بومی» را بنا نهاده است.

مردک پیرهیکل شده ولی هنوز فکرش نا رسا و «ناجوان» است. میخواهد دست ما را به دموکراسی امریکائی بچسپاند. ما باید به آن چنگ بزنیم. این چنگ (چنگِ چسپیدن و چنگِ نواختن) ارزانی تفکر دگرگون او در آمیزش کهنه و نو( هیکل پیر وفکر نارسا و ناجوان) اوست

چه باید گفت کسی که خود حزبی را رهبری میکرد که اساسات اورا نمیدانست. منظورم از دوران غیر عقلانی او نیست. منظورم تهمت به لینینی بودن حزبی است که هزاز بار وحتی در سالهای دگر گونی فکری این صدر نشین حزب ما، آن حزب را دموکراتیک قبول کرده بود. هرگاه ما عکس‌العمل این دگر گونی را در سالهای قدرت مداری این صدر نشین قدیم حزب ما که عکس‌العمل او مانند نیات عمل او مخفی بوده میدیدیم که ندیدیم اکنون نگاه ما به فرمایشات اومیتوانست طور دیگرباشد.

اما در یک مورد، دگر شدن او را البته که دیدیم. او با تغیر سیاست ها همنوائی کرد واز این رهگذر مقام صدر نشینی خود را حفظ نمود و اکنون هم آنرا تائید میکند. مگر از خود خوری شاکی است. اما در این خورش وکرنش گویا دهان او بوی سیر نمیدهد. چرا که اومیخواست حزب را از قدرت بیرون بکشد و خود در قدرت درون برود. شاید میخواست معاون ریس جمهور باشد علایم آن در یگان موسسه ظاهر شده بود. گفته میشد که اگرمیخواهید درحرم قدرت باقی بمانید باید از حزب بیرون بیروید و با این شیوه میخواستند حزب را از قدرت بیرون بکشند وخود قدرت شوند که باز هم نشدند. نه تنها که نشدند، بیشتر از آن دیگ بی سر پوش قدرت را هم در غندی خیر گذاشتند که هر کس هر چی دلش میخواهد به حق آن انجام بدهد

با نظر داشت جرم مشهود واعترافات تو صدر نشین قدیم ح د خ ا، به اساس فیگور ها واکت های متظاهر وعوام فریبانه ، وبا ملاحظه عدم استحقاق برای حکم راندن بالای سرنوشت هزاران تن که با آن معترف استی، با رفتار های نمک ناشناسانه که جز مشخصات و خصایل «بومی» ماست ، دیگر در اجتماعات مردم خواهان و میهن دوستان جا نداری .

سپاهیان توانمند آرمان‌های ح د خ ا!

برای انسجام نیرومند با دقت بیشتر به پیش میرویم

هم اندیشان ارزشمند ح د خ ا!

این اطمینان وجود دارد که وحدت شما قلــدر شکن است

وحدتخواهان گرانمایه!

یقین وجود دارد که تفکرشما در نتیجه آخرین تدابیر جمع آمد های رفقای ما سازواره حیات خود را اعلام خواهد نمود

پیروزی نزدیک است

 


May 6th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات